English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6879 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
base symbol U علایم قراردادی مبنا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
symbol U لیست بر چسب ها و نام ها در کامپایلر یا اسجلر که مربوط به آدرس آنها در برنامه که ماشین است
symbol U علامت ترسیمی علامت فرمولی
symbol U اختصار علامت اختصاری علامت تجسمی
symbol U رمز اشاره شاخص
symbol U علامت نمون
symbol U نشانه گرافیکی برای نمایش نوعی تابع منط قی در نمودار
symbol U نشانه یا تصویری که معرف چیزی است
symbol U سمبل
symbol U اشاره
symbol U رقم
symbol U رمز اشاره
symbol U نماد
symbol U علامت
symbol U نشان
symbol U بصورت سمبل دراوردن
symbol U مظهر
symbol U رمز
symbol U نشانه
punctuation symbol U نماد نقطه گذاری
special symbol U نماد ویژه
Symbol font U نوع نوشتار Trve Type در ویندوز که حاوی تمام نشانه ها و حروف یونانی است
symbol manipulation U دستکاری نمادها
processing symbol U علامت پردازش
special symbol U نماد خاص
phallic symbol U نماد قضیب
authority symbol U نماد قدرت
nonterminal symbol U نماد غیر پایانی
flowcharting symbol U علامتی برای نمایش عملیات داده ها روند کار یا وسائل روی یک نمودار گردش کاربکار برده میشود
appropriation symbol U کد اعتبار
appropriation symbol U کد بودجه
symbol stringe U رشته نمادی
status symbol U نشانهی شان و اعتبار
variable symbol U نماد متغییر
symbol table U جدول نمادها جدول نمادی
tracking symbol U علامت کوچکی روی صفحه نمایش تصویر که محل مکان نما را نشان میدهد
tracking symbol U نماد پیگردی
terminal symbol U نماد پایانی
terminal symbol U علامت پایانی
terminating symbol U نماد پایان بخش
symbol table U جدول علامت
symbol table U جدول نمادها
term symbol U نشانه جمله طیفی
status symbol U نماد منزلت
status symbol U علامت مقام
universal symbol U نماد همگانی
annotation symbol U علامت حاشیه نویسی
accounting symbol U علایم مشخصه حساب
abstract symbol U نماد بی مسما
connector symbol U علامت اتصال
decision symbol U علامت تصمیم
flowchart symbol U نماد نمودار گردشی
flowchapt symbol U نماد روند نما
distinguished symbol U نماد متمایز
shorthand symbol U مخفف
logic symbol U نماد منطقی
mnemonic symbol U نماد حفظی
logical symbol U علامت منطقی
aiming symbol U ی که روی صفحه نشان داده میشود مربوط به محلی که قلم نوری قابل تشخیص است
composite symbol U علامت ترکیبی
logic symbol U علامت منطقی
external symbol U علامت خارجی
symbol substitution test U ازمون جانشین سازی نمادها
token [symbol, abbreviation] U مخفف
external symbol dictionary U فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
input output symbol U علامت ورودی- خروجی
symbol digit test U ازمون نماد- رقم
symbol arrangement test U ازمون نمادارایی
It is not much of a reputation (status symbol) for one. U اینهم برای آدم شهرت نشد
predefined process symbol U نماد فرایند از پیش تعریف شده
predefined process symbol U علامت فرایند از پیش تعریف شده
the Green Dot® [recycling symbol] U علامت نقطه سبز [بازچرخی در محیط زیست]
kahn's test of symbol arrangement U ازمون نماد ارایی کان
r base U ار- بیس
sub base U زیر بستر
sub base U زیر قشر
third base U موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
first base U اولینپایگاه
second base U دومینپایگاه
base course U لایه شالوده
base course U لایه اساس قشر اساس
base course U قشر پی راه
get to first base <idiom> U موفق بودن ،شروع خوبی راداشتند
to base one self U تکیه کردن
to base one self U اعتماد کردن
off base <idiom> U غیر دقیق ،نادرست
base 0 U decimal
base 0 U پایه 01
base course U قشر لعاب
hard base U سکوی پرتاب مستحکم
hard base U سکوی پرتاب موشک ضد ترکش اتمی
fuse base U پایه ی فیوز
It is base on a precedent. U مسبوق به سابقه است
hard base U باز سختbaseball
inorganic base U باز معدنی
loktal base U لامپ قفلی
loctal base U لامپ قفلی
lewis base U باز لوویس
knowledge base U پایگاه اگاهی
knowledge base U پایگاه دانش
knowledge base U پایگاه معلومات
Asiatic base U پایه یونی [آسیایی]
Attic base U پایه ی آتنی
inorganic base U باز غیر الی
fox base+ U فاکس بیس پلاس
monetary base U پایه پولی
coupling base U اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
coupling base U وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
conjugate base U باز مزدوج
base of a triangle U قاعده [مثلثی] [ریاضی]
column base U پایه ستون
column base U ته ستون
column base U زیرستون
chart base U چارت مادر
data base U پایگاه داده ها
data base U مبنای اطلاعات
base-court U حیات بیرونی
floating base U ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
floating base U پایگاه شناور دریایی
filbert base U پایگاه دروغین
filbert base U پایگاه فریبنده
defense base U پایگاه پدافندی
defense base U پایگاه دفاعی
chart base U چارت مبنا
wave base U سطحموج
time base U ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
staging base U پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
square base U کف گلوله یا قسمت ته گلوله
pin base U پایهمیله
hardwood base U پایهسختچوبی
lamp base U پایهلامپ
software base U مبنای نرم افزار
soft base U باز نرم
single base U تک مادهای
single base U باروت یک حبهای
stanchion base U زیرستون
fixed base U پایهثابت
time base U مبدا زمانی
wheel base U فاصله بین چرخ جلو و عقب در خودروهایی که از یک اکسل بیشتر دارند
tax base U ماخذ مالیات
tax base U مبنای مالیاتی
base of splat U پایهپشتصندلی
bracket base U پایهقلاب
centre base U ستونمرکزی
concrete base U پایهیبتونی
dexter base U پایهراستی
sight base U پایه زاویه یاب یا دستگاه نشانه روی
schiff base U باز شیف
number base U عدد پایه
number base U مبنای عددی
sprung base U تشکفنری
naval base U پایگاه دریایی
swivel base U پایهگردنده
monetary base U مبنای پولی
mobilization base U حداقل منابع لازم برای بسیج نیروهاپایگاه بسیج
mobilization base U مبنای بسیج
telescope base U پایهتلسکوپ
number base U پایه عدد
octal base U هشت پایهای
return to base U بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
magazine base U محلانبارخشاب
pseudo base U شبه باز
production base U مبنای تولید یا تولیدات ملی
prisoners base U بازی گرگم بهوا
recharging base U بخشتغذیه
polyacidic base U باز چند اسیدی
polyacid base U باز چند اسیدی
sinister base U منحنیانتهایی
magneto base U پایه مگنت
base depot U امادگاه واقع در پایگاه امادگاه مبنا
base hit U ضربه به داخل محوطه باامتیاز
base ignition U احتراق تحتانی
base level U تهتراز
base line U خط پایه
base line U خط مبنا
base line U خط کور
base line U خط توجیه
base fuze U ماسوره ته پران
base fuze U ماسوره ته
base development U ساختن پایگاه
base ejection U ته پران
base ejection U پرتاب شونده از ته
base flow U جریان پایه
base flow U مقدار جریان ابی که رودخانه در حالت غیرسیلابی دارد
base font U فونت پایه
base font U فونت پیش فرض
base frame U چهارچوب زیر دستگاهها
base fuze U ماسوره ته گلوله
base loading U بارگیری انجام شده در پایگاه
base loading U بار اولیه
base map U نقشه مادر
base of origin U مبداء اصلی
base of origin U پایگاه مبداء منبع اصلی مبداء ارسال
base of trajectory U تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
base of wall U روپی
base on halls U گرفتن امتیاز با رسیدن به پایگاه نخست
base operation U عملیات پایگاهی
base ore U کانه کم عیار
base pairing U جفت شدن بازی
base path U مسیر بین پایگاهها
base of operations U پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com